کلاب موویز

اجم و جنک سه سال است که زن و شوهر خوشبختی هستند ولی دیگر سال های گل و بلبل زندگیشان رو به اتمام است، اختلاف نظرها و بحث و جدل ها رفته رفته بیشتر و بیشتر می شوند. حتی گاهی نا امید می شوند و فکر می کندد زندگیشان دوامی نخواهد داشت…

این سریال داستان هتلی به اسم کاپی (به معنی در) را نقل می‌کند. النی همراه دختر کوچکش از استانبول به پاریس مهاجرت می‌کند و بعد از سال‌ها چشم از این دنیا می‌بندد ولی موقع رفتن به امید این که دوباره به ترکیه برگردد، هتلش را به شخصی به اسم داوود میسپارد تا بسته نشود و دری برای بازگشتش باز بماند…

این سریال داستان موفقیت‌ها و زندگی سخت صلاح‌الدین ایّوبی است، فرمانده مسلمانی که قدس را از اشغال صلیبی‌ها درآورد و به خاک اسلام بازگرداند…

برای اولین بار، دانشجوی دانشگاه زو تصمیم می‌گیرد با کسی قرار بگذارد و دختر محبوب نیتا را مورد توجه قرار می‌دهد. برای اینکه او را جلب کند، او به جوک، سابق نیتا، نزدیک می شود تا مشاوره آشنایی داشته باشد. جوک موافقت می کند در ازای کمک به او کمک کند...

این سریال روایت کننده داستان پسری به نام یامان است که در یه خانواده با اصالت متولد شده و در کودکی ربوده شده و بعد از سالها برمیگرده خونه‌اش و تلاش میکنه خودش رو ثابت کنه و در این راه مجادله میکنه.

خلیل‌ابراهیم وقتی بچه بود بخاطر دشمنی خونی، پدرش را از دست داده و به اجبار راهی استانبول می‌شود ولی بیست سال بعد بعنوان یک جوان خوشتیپ و قوی به زادگاهش کارادنیز باز می‌گردد. آن جا با دختری به اسم یاسمین که دوستش دارد ازدواج می‌کند و زندگی جدیدش را تشکیل می‌دهد ولی اتفاقاتی که می‌افتد اجازه این کار را نمی‌دهد و خلیل‌ابراهیم وارد مسیر انتقام می‌شود ولی زندگیش با دیدن زینب که عضوی از خانواده‌ی لتوهاست، به کلی تغییر می‌کند…

فرح یک خانم ۲۸ ساله ایرانی است. ۶ سال پیش که میخواسته قاچاقی به فرانسه برود، مجبور میشود در استانبول بماند، چون متوجه میشود حامله است و مجبور میشود بطور قاچاقی همانجا بماند و به کار نظافت مشغول شود، بعلاوه پسرش کریمشاه بیماری نادری دارد و از بدو تولد سیستم دفاعی خیلی ضعیفی دارد، تنها هدف فرح بهبود پسرش و رفتن به فرانسه است ولی در یک شب زندگیش زیر و رو میشود. یک شب در محلی که نظافت میکرد، شاهد یک جنایت مافیایی میشود و با طاهر لکسیز آشنا میشود. با این که فرح قصد تعریف این ماجرا برای کسی را نداشت ولی مافیا دستور قتلش را صادر میکند و این ماموریت را به طاهر لکسیز محول میکند. طاهر یک پسر بی‌کس و کار و تنهاست که کنار رئیس مافیا بزرگ شده است. وقتی مشخص شد که مقتول یک پلیس مخفی بوده است، کارها برای فرح سخت‌تر هم میشود و از یک طرف هم تحت فشار پلیس قرار میگیرد…

تقدیر، سرنوشت لونت که یک سکولار طرفدار آتاترک است و مریم که در محیط یک فرقه‌ی متعصب زندگی می‌کند را به همدیگر گره می‌زند. در این سریال خواهیم دید که با وجود تفاوت‌های عقیدتی و فکری، وقتی بحث اولاد مطرح باشد، پدر و مادرها چقدر می‌توانند قدرت متحدسازی قدرتمندی داشته باشند…

مته و ناز بچه‌های نورچشمی دو خانواده ثروتمند و قوی هستند. هر دوی آن‌ها لوس بار آمده‌اند و عادت کرده‌اند هر چیزی بخواهند در اختیارشان قرار بگیرد. رابطه این دو که براساس قولی که خانواده‌ها بهم داده بودند شروع می‌شود، بعد از رویارویی آنجلا(خدمتکار ناز که از بچگی با اون بوده) با مته زیر سوال می‌رود…

بچه های خیابونی اکثرشون ۲۰ سالگی رو نمیبینن. اونایی هم‌که ببینن نمیتونن بگن چی کشیدن. مواد مخدر، خشونت، تجاوز جنسی، گرسنگی… سرنوشت بچه های خیابونی یا زندون یا قبرستونه. ۵ تا از این بچه ها موفق میشن در برابر این تقدیر بایستن. همونایی که خودشون رو “بی ریشه ها” خطاب میکنن. بزرگترینشون ۱۳ و کوچکترینشون ۶ سالشه. یکیشون دختره یکیشون اوتیسمیه. این داستان ۵ بچه خیابونیه که یه نوزاد چهل روزه رو توی زباله ها پیدا میکنن و چگونگی تبدیلشون از “بی ریشه ها ” به “پرندگان آتش” هست. پرندگان آتشی که علیرغم تمام سختی ها و درد ها و هر چیز دیگه ای در برابر تقدیر می ایستن.