کلاب موویز

زمانی که بتمن به طور مرموزی ناپدید می شود ، شهر گاتهام در یاس فرو رفته و توسط جیکوب کین و نیروهای نظامی اش نظارت می شود ، زمانی که دختر کین به شهر باز می گردد تصمیم می گیرد که برای کمک به شهرش به شورشی که همیشه پدرش از این نوع افراد متنفر هست تبدیل شود و …

داستان سریال اعتراف که براساس یک پرونده واقعی ساخته شده از این قرار است که یک کاراگاهی به نام استیو فولر تصمیم می گیرد تحت هر شرایطی قاتل یک زن را پیدا کند، حتی به قیمت از دست دادن شهرتش ...

در سال 2017، سون اوه گونگ و ما وانگ با یکدیگر در تضاد هستند و به دنبال نور واقعی در دنیای تاریکی می گردند که در آن شر در همه جا وجود دارد.

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به 600 هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

ماجرا از اونجا شروع میشه که دمیر و سلین هر دو یک خونه رو میخرن و مجبور میشن تا حل شدن مشکل، با هم زندگی کنن و …

ریحان دختر جوان و زیبایی و متواضعیه که در شهر تاشرا بدنیا اومده و بصورت سنتی تربیت شده. ریحان مادر خودشو از دست میده و هم از طرف پدر و هم از طرف مادر یتیم میشه. حکمت که مثل دایی ریحان بود و یکی از ثروتمندان محبوب و سرشناس کشور بود بی خبر به زادگاهش، شهر ارزروم میاد و از ریحان میخواد که با پسرش امیر ازدواج کنه. ریحان با وجود این که خودشو مدیون حکمت میدونست ولی قبول نمیکنه که با کسی که اصلا نمیشناسدش ازدواج کنه، چون این هم ظلم به خودش و هم ظلم به امیر بود. ولی راز بزرگی که حکمت پنهون میکرد ریحان رو مجبور به این کار میکنه…

پسر نوجوانی که به همراه مادرش که یک روانشناس جنسی می باشد به همراه همکلاسی باهوشش تیمی تشکیل می دهند تا کلینیک سلامتی خودشان را تاسیس کنند.

داستان در باره گرالت ریویایی، جادوگر و شکارچی جهش یافته هیولا است که در تلاش است تا جای خود را در این دنیای پر از هیولا و آدم های ظالم پیدا کند.

یک روز ایپک نامه ای از یک شخص ناشناس بدستش میرسه که در اون نوشته شده بود که فرزند خانواده ای که الان داری نیستی و پدر و مادرت کسان دیگه ای هستن و دو تا خواهر دیگه هم داری. ایپک به خواهراش نامه ای مینویسه و اونا رو به عروسیش دعوت میکنه تا برای اولین بار اونجا همدیگه رو ببینن. نامه ی خواهر دوم که چیلم نام داشت به دست دوستش میافته و دوستش که باید فرار میکرد خودشو به جای چیلم جا میزنه و به عروسی میره. خواهر بزرگتر هم که ایپک بود بخاطر گرفتن اموال پدرس که شخصی به اسم تکین بالا کشیده بود با تکین ازدواج میکنه ولی چون تکین روز اول عروسیشون اینو میفهمه میخواد که به ایپک آسیب برسونه که خواهراش به کمکش میان و تکین در این اثنا کشته میشه و با این که گذشته ی مشترکی با هم نداشتن ولی مرتکب قتل مشترکی میشن. از یه طرف مشخص نیست چه کسی نامه رو فرستاده و آیا پدر و مادرشون زنده هستن یا نه و چرا اونا رو ترک کردن…

داستان یک تفنگدار تنها که در مرزهای دورافتاده ی فضا پرسه میزند تا اینکه یک روز...