کلاب موویز

داستان خانواده ای را روایت می کند که در خیابان های دوبلین به دنبال ثروت گمشده ای می گردند.

شرح وقایع زندگی تری هولی، صاحب فروشگاهی که نقش مهمی در توسعه صحنه پانک-راک بلفاست دارد.

در حالی که یکی از بهترین رستوران‌های جهان برای آخرین شب خود افتتاح می‌شود، زوجی در میان طلاق که رزرو خود را یک سال پیش (قبل از جدایی) انجام داده‌اند، دوباره برای یک وعده غذایی یک بار در زندگی دور هم جمع می‌شوند.

مردی نزد یک کشیش مهربان می رود و به گناهانش اعتراف میکند و حالا باید سیاهی ها را از خود دور کند...

داستان درباره ی مردی است که به دریایی باز می گردد که تابستان های بچگی اش را آنجا می گذرانده. جایی که می تواند پس از مرگ همسرش در آنجا به آرامش برسد...

داستان این فیلم در قرن نوزدهم میلادی و در کشور ایرلند اتفاق می افتد. آلبرت نوبز زنی است که بدلیل شرایط نامناسب موجود برای زنان در آن زمان، وانمود به مرد بودن می کند و در یک هتل بعنوان پیشخدمت مشغول به کار است، تا اینکه او با یک مرد نقاش خوش قیافه آشنا می شود و تصمیم میگیرد از دروغی که یک عمر با آن زندگی کرده، بگریزد.

زمانی که اُرکست یک گروه موزیک سیار آمریکایی به نام سورونپرفبز (Soronprfbs) هنگام عبور از دهکده‌اش دچار بحران روانی می‌شود، شانس در خانه جان (با بازی گلیسون)، یک ترانه سرا و نوازنده با انگیزه، را می‌زند. اما دیری نمی‌پاید که جان در می‌یابد همگامی با این گروه عجیب و غریب و سردسته غیرعادی ماسک دارش به نام فرانک (با بازی مایکل فاسبِندِر) ممکن است برایش گران تمام شود.

یک زندانی در یک زندانِ سیاسی زندانی می شود و تلاش می کند تا از آنجا فرار کند...

یک کمدی در مورد "جانی"، مردی اهل لاپلند، یکی شهرهای فنلاند شمالی. او شغل نامناسبی دارد و از زندگی مرفح دور است. "ایناری"، دوست دخترش از دست او خسته شده است. جانی حتی پول خریدن یک تلویزیون را ندارد. حالا دوست دخترش شرطی برای او گذاشته است که اگر عملی نشود، او را ترک می کند...

داستانی بر اساس رمان ژاپنی «در عشق با مرگ» در رابطه با یک مرد جوان منزوی که مرگ او تثبیت شده و تلاش می کند تا درک بهتری از جهان و وجود خود داشته باشد و این درحالی هست که به مرگ نزدیک تر می شود...