کلاب موویز

این داستان 4 شخصیت اصلی داره – کنان ،لامیا، کامیل و سویدان و با تجربه کردن خوشی و تلخی های روزگار روابط این چهار شخصیت پیچیده تر و عمیق تر میشه… داستان: این داستان 4 شخصیت اصلی داره – کنان ،لامیا، کامیل و سویدان و با تجربه کردن خوشی و تلخی های روزگار روابط این چهار شخصیت پیچیده تر و عمیق تر میشه.شخصیت های مکمل این داستان ،درونمایه واقع گرایانه و رنگارنگی را فراهم می اورند و مکانی که این داستان در ان اتفاق میفتد دریچه ای برای نمایش جزیره زیبای ترکیه است. حسین کنان موسیقیدان حساس و با استعدادی است که سعی میکنه فقر و درد دوران کودکی و ترحم اقوامش را فراموش کند .کودکی او با خودکشی پدرش به جرم سرقت و در زندانی نمور و بیرحمی عمویش ،سئیب بی عجین شده که او را بزرگ و تربیت کرده.کنان در مورد عشق نخستینش لیلا ، نالایقی نشان میدهد و عشق خود را فدای سفر به خارج میکند و تمام فکر و ذهن خودشُ درگیر کار و شغلش میکنه و تبدیل به ویولونیست معروفی ومشهوری میشه اما تمام احساسات ناب و خالصش رو فدای موقعیتش میکنه.پسرعموی کنان ،کامیل با لیلا ازدواج میکنه حتی با اینکه میدونه لیلا دوستش نداره.امیدواره که روزی کنان رو فراموش کنه و به سمت اون برگرده اما سردی همسرش ادامه پیدا میکنه و باعث سرخوردگی و ناامیدی اون میشه.

اومر، پسر بزرگ بوزبیلر، یک خانواده باسابقه ماردین، در استانبول بزرگ شد و برای خود زندگی ایجاد کرد. عمر با لیلا آشنا می شود. لیلا و عمر در میانه انتقام می مانند.

سریال بیراهه در سال های ۱۹۶۰ زندگی دختری به نام نوران را روایت می کند که آرزویش بازیگر شدن است مادر نوران با شستن رخت های مردم هزینه زندگی اش را تامین می کند . نوران به فردی به نام رشید علاقه مند است اما رشید برای مدت طولانی با همسر رئیسش رابطه داشته و به عنوان راننده ی یکی از خان های روستا فعالیت می کرده . وقتی خان متوجه رابطه رشید با همسرش می شود ، هنگام بحث و جدال خان کشته می شود و …

یک سریال از ماه مبارک رمضان است که در آن تاریخ، عشق و ادویه عطری ترکیب شده است. داستان اصلی در فضای دوران عثمانی و زندگی مردم آن دوران اتفاق می افتد، در حالی که از یک طرف عشق خالص احمد را به روی صحنه می آید. معرفی تجربه های تاریخی، سنت های ماه رمضان که از دیروز تا امروز بدون تغییر مانده و غذاهای منحصر به فرد از دوران عثمانی و فرهنگ عثمانی از اهداف این سریال است.

تنها دارایی مته در زندگی پدرش است . او قسم می خورد انتقام پدرش را که قربانی یک جنایت شده است بگیرد اما پدر او زنده است.

این سریال داستان یک مرد زخمی به نام شوبات را در خیابان ها و کوچه پس کوچه های استانبول نشان می دهد که عاشق دختری به نام یامور می شود.